نمودِ کنشیِ بندی فعلی، روالِ انجام آن را خاطرنشان میکند. این نمود، بیشتر بر معنیِ قاموسیِ بند دلالت دارد، و از این رو برایِ ریشهیِ فعلی هم صادقست که بندِ فعلی از آن برساخته شده. همین ویژگی برایِ برشناختنِ نمودهایِ کنشی و روندی کارسازست.
نمودِ کنشی به ویژه برایِ درکِ دستوریِ زبانهایِ اسلاوی به گونههایِ فراوانی تقسیم میشود. در دستورِ زبانِ پارسی امّا این چند گونه برایِ دستهبندیِ معناییِ نمودِ کنشی بسنده هستند:
- بندی فعلی که نمودِ کنشیِ ایستا دارد بر انجام گرفتنِ کاری دلالت نمیکند.
من یک کتاب داشتم.
او برادرِ من است.
فرامرز همه چیز را میدانست.
او میتواند همهیِ ما را از میان ببرد.
میخواهم او را ببینم.
- بندهایِ فعلیِ پویا نشاندهندهیِ انجام گرفتنِ کاری هستند. این بندهایِ فعلی به دو دستهاند:
- بندهایِ فعلیای که نمودِ کنشیِ لحظهای دارند مرز میانِ دو حالت (پایانِ یک حالت و آغازِ حالت دیگر) را نشان میدهند:
او رویِ صندلی نشست. (از «ننشستگی» به «نشستگی»)
راه بیافتید! (از «بر جا بودن» به «در حرکت بودن»)
بچّهها خوابشان برد. (از «بیدار بودن» به «در خواب بودن»)
در این جا چشمگیرست که بندهایِ فعلی از ریشهیِ فعل /mɒn/ (مصدرِ ماندن /mɒndæn/) در پارسی نمودِ کنشیِ لحظهای دارند.
- بندهایِ فعلیِ تداومی به جریانِ عملی اشاره مینمایند:
کتابها را به اتاقِ خود ببر!
من ماشین را خواهم راند.
منصور فرش را گسترد.
- بندهایِ فعلیای که نمودِ کنشیِ لحظهای دارند مرز میانِ دو حالت (پایانِ یک حالت و آغازِ حالت دیگر) را نشان میدهند:
در این جا این نکته چشمگیرست که حتّا بندهایِ فعلیای میتوانند با نمودِ کنشیِ لحظهای و نمودِ روندیِ جهشی به کار بروند که ریشههایِ فعلشان ایستاست. در این حالت، بندِ فعلی تنها به نقطـهیِ آغازِ دگرگونی دلالت مینماید:
او از تهدیدهایِ مردِ نقابدار ترسید (= ترس برش داشت).
دانست (= متوجّه شد) که برادرش به او دروغ میگوید.
پدرم خوابید (= به خواب فرو رفت).
در نوشتهیِ سیمیندختِ جهانپناهِ تهرانی در مجلهء زبانشناسی، پیاپیِ ۲، رویهیِ ۶۴، اهمیّتِ دستوریِ این دستهبندی در زبانِ پارسی بررسی شده است.