۶×۴. شماره‌یِ ترتیبی

شماره‌یِ ترتیبی جای‌گاهِ پدیده‌ای را در یک مجموعه‌یِ مرتّب نشـان می‌دهد.

در بیشترِ زبان‌هایِ هند و اروپایی، شماره‌هایِ ترتیبی بندِ صفتی به شمار می‌روند، اگر چه از دیدِ منطقی توانِ پایه‌سنجی ندارند (همواره نمودِ قیاسیِ جامد دارند) و از این رو بیشتر به گروهِ بندهایِ پردازه می‌خورند:

در گامِ نخست بود مانده

آن که‌او همه عمر در سفر بود

عطّارِ نیشابوری (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

مرا ده ساقیا جامِ نخستین!

که من مخمورم و میل‌م به جام‌ست

منوچهریِ دامغانی (سده‌یِ پنجم خورشیدی)

چندان که نگه می‌کنم ای رشکِ پری!

بارِ دومین زِ اوّلین خوب‌تری

سعدی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

الهی! به فریادِ جان‌م رسی!

در آن دم که باشد دمِ واپسی

نزاریِ فهستانی (سده‌یِ هفتم و هشتم خورشیدی)

چه دوستی کند ایّامِ اندک-اندک‌بخش

که بارِ بازپسین دشمنی‌ست جملـه‌ربای؟!

سعدی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

ای شاه‌زاده بانویِ ایران به هفت جد!

اقلیمِ چارم از تو چو فردوسِ هشتم‌ست

خاقانیِ شروانی (سده‌یِ ششم خورشیدی)

بدین روزِ ششم خلوت کردی خاصگان را.

ابوریحانِ بیرونی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

در آن دیدارِ نخستین جرأت نکردم نظرِ خویش را دلیرتر بگویم.

سعیدِ نفیسی (سده‌یِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)

با این همه، در پارسی این تمایل به چشم می‌خورد که شماره‌هایِ ترتیبی به چهره‌یِ بندِ پردازه به کار روند:

نخست آفرینش خرد را شنـاس!

نگهبانِ جان‌ست، زو دان سپاس!

فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

نخست ولایت که پدرش وی را داد، آن ناحیت بود.

ابوالفضلِ بیهقی (سده‌یِ چهارم و پنجم خورشیدی)

نخستین خدیوی که کشور گشود

سرِ پادشاهان، کیومرث بود

فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

نخستین بار که این دیدگانِ ناصبورِ من بر چهره‌یِ زیبایِ تو افتاد چهار ماه پیش بود.

سعیدِ نفیسی (سده‌یِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)

گر تیغ بر کشد که «محبّان همی زنم»

اوّل کسی که لافِ محبّت زند من‌م

سعدی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

اوّلین شخص گفت با بهرام

که: «ای شده دشمنِ تو دشمن‌کام!»

نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

بهرِ دوباره‌زادنِ جان‌ت زِ اُمَّهات

زین واپسین مَشیمه‌یِ دیگر گذشتنی‌ست

خاقانیِ شروانی (سده‌یِ ششم خورشیدی)

آن که سرش زرکشِ سلطان کشید

بازپسین لقمه ز آهن چشید

نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

گفتیم: «هلا! ما سپاس داریم

کوبیم درِ مدحت و ثنا را

نی از پیِ آن که صلت آریم

لیکن زِ پی بازپس هجـا را»

سوزنیِ سمرقندی (سده‌یِ ششم خورشیدی)

سوم روز خوان را به مرغ و بره

بیاراست‌ش گونه‌گون یک‌سره

فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

پنجمین کشور از تو آبادان

وز تو شش کشورِ دگر شادان

نظامیِ گنجه‌ای (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

همان گونه که در نمونه‌هایِ بالا پدیدارست، هر شماره‌یِ ترتیبی‌ای کمابیش توانِ آن را دارد که به گونه‌یِ بندِ صفتی یا بندِ پردازه به کار رود. ولی در گویش‌هایِ امروزیِ پارسی این تمایل به چشم می‌خورد که شماره‌یِ ترتیبی در هر جای‌گاهی با الگویِ دیگری بیاید:

  1. به عنوانِ بندِ صفتی:
    • با افزودنِ پس‌وندِ /-om/ به شماره‌هایِ ساده: سدم /sædom/، پنجم /pænʤom/، هفتاد و دوم /hæftɒd o dovvom/
    • بندهایِ صفتیِ نخست /næxost/، اوّل /ævvæl/، وسط /væsæt/، آخر /ɒxær/، واپس /vɒpæs/ و بازپس /bɒzpæs/ (نگاه کنید به جستارِ ۱۹×آ. دگرگونیِ قید به صفت).

    برایِ نمونه:

    جلدِ دهم /ʤeld-e dæhom/، شبِ اوّل /ʃæb-e ævvæl/، حرفِ آخر /hærf-e ɒxær/

  2. پس‌وندِ /-i/ برایِ اسمِ کردنِ شماره‌هایِ ترتیبیِ گروهِ ۱ به کار می‌رود: سدمی /sædomi/، پنجمی /pænʤomi/، هفتاد و دومی /hæftɒd o dovvomi/، اوّلی /ævvæli/، وسطی /væsæti/، آخری /ɒxæri/، بازپسی /bɒzpæsi/، واپسی /vɒpæsi/

    هنوز پنجمی را ندیده‌ام.

    آخری هم آمد.

    سومی جواب داد.

    استثنایِ بزرگِ این دستور هنگامی‌ست که شماره‌هایِ ترتیبیِ اسم‌شده در روزهایِ ماه به کار روند (نگاه کنید به جستارِ ۶×۱×ب.): (روزِ) سیُمِ تیر (/ruz-e/) /siom-e tir/، (روزِ) بیست و هشتم امرداد (/ruz-e/) /bist o haʃtom-e æmordɒd/

    اوّلِ اردیبهشت‌ماهِ جلالی

    بلبلِ گوینده بر منابرِ قضبان

    سعدی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

    هم‌چنین در گویش‌هایِ کهن دودیگر /do-digær/ و سه‌دیگر /se-digær/ (هم‌نشانیِ پردازشیِ شماره‌هایِ ساده‌یِ دو /do/ و سه /se/ با ضمیرِ تمایزیِ «دیگر» /digær/) به عنوانِ شماره‌یِ ترتیبیِ اسمی برای بازشناختنِ پدیده‌یِ دوم و سوم از مجموعه‌یِ مرجع به کار می‌روند:

    یکی عصا، دودیگر دست و سه‌دیگر قحط و چهارم توفان.

    بلعمی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

    یکی مُقلّی که به ابنِ مُقلّه باز خوانند، دیگر مهلهلی که به ابنِ مهلهل باز خوانند، سه‌دیگر مُقفّعی که به ابنِ مُقفّع باز خوانند.

    خیّامِ نیشابوری (سده‌یِ پنجم و ششم خورشیدی)

  3. به عنوانِ بندِ پردازه: با افزودنِ پس‌وندِ /-in/ به شماره‌هایِ ترتیبیِ گروهِ ۱: سدمین /sædomin/، پنجمین /pænʤomin/، هفتاد و دومین /hæftɒd o dovvomin/، نخستین /næxostin/، اوّلین /ævvælin/، آخرین /ɒxærin/، بازپسین /bɒzpæsin/، واپسین /vɒpæsin/

    سومین ردیف /sevvomin rædif/، دهمین پسر /dæhomin pesær/، دومین سخن /dovvomin soxæn/

هم‌آواها

بندهایِ اداتیِ نخست /næxost/، نخستین /næxostin/ و اوّل /ævvæl/ (به معنایِ «در آغاز») و نیز بندِ اداتیِ آخر /ɒxær/ (به معنایِ «در پایان») در نقشِ قیدِ زمان به کار می‌روند و نباید با شماره‌هایِ ترتیبی اشتباه گرفته شوند:

به سگسار مازندران بود سام

نخست از جهان‌آفرین برد نام

فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

اگر طالب‌ی که‌این زمین طی کنی

نخست اسبِ بازآمدن پی کنی

سعدی (سده‌یِ ششم و هفتم خورشیدی)

چو آیی به کاخِ فریدون فرود

نخستین ز هر دو پسر ده درود!

فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

نخستین که آتش زِ جنبش دمید

ز گرمی‌ش پس خشکی آمد پدید

فردوسی (سده‌یِ چهارم خورشیدی)

تا کی کند او خوارم؟! تا کی زند او شنگم؟!

فرسوده شوم آخر گر آهن و گر سنگ‌م

ابوشکورِ بلخی (سده‌یِ سوم و چهارم خورشیدی)

دیدگاهتان را بنویسید