رویکردِ بازگویی هنگامی به کار میرود که در بارهیِ گذشتهای سخن برانیم که خود ندیدهباشیم، و تنها دستآویزمان بر آن ادّعا روایتِ دیگران یا آن چه که در کتابها آمده باشد:
═╗ | بندهایِ فعلیِ پیشوازِ گذشتهیِ بازگویی | |
بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ بازگوییِ جهشی بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ بازگوییِ روان بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ بازگوییِ پیشرو |
||
═╝ | بندهایِ فعلیِ دنبالهیِ گذشتهیِ بازگویی | |
═╗ | بندهایِ فعلیِ پیشوازِ حالِ بازگویی | |
بنـدهایِ فعلـیِ حـالِ بازگـویی | ||
═╝ | بنـدهایِ فعلـیِ دنبالـهیِ حـالِ بازگویـی | |
═╗ | بنـدهایِ فعلـیِ پیـشوازِ آینـدهیِ بازگـویی | |
بنـدهایِ فعلـی آینـدهیِ بازگویـی | ||
═╝ | بنـدهایِ فعلـیِ دنبالـهیِ آینـدهیِ بازگویـی |
حکما و فیلسوفانِ قدیم مردمانِ مملکت را به چهار طبقه تقسیم میکردهاند.
مجتبی مینوی (سدهیِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)
نظامی سرمشق و استادِ داستانسرایی به شمار میآمده است.
عبدالحسینِ زرّینکوب (سدهیِ چهاردهم خورشیدی)
با یک نفرِ دیگر از معلّمها داشته میرفته که ماشین زیرش میگیرد.
مأمورانِ ما تو را دیدهاند که داشتهای چفتِ درِ خانهای را میشکستهای.
ممکنست که آن ادّعا به شکلِ مستقیم بیان نشده باشد:
از لحنِ او معلـوم بود که برایِ درآوردنِ آن پول خیلی زحمت کشیده بوده.
این سندها نشـان میدهد که در آن زمان چه راحت میشده با زندگیِ مردم بازی کرد.
بندهایِ فعلیِ بازگویی و گزارشی، در اصل الگوهایِ یکسانی دارند. ولی اگر بنِ گذشتهیِ پرداختدادهای در ساختارِ بندِ فعلیِ گزارشیای به کار رفته باشد، گونهیِ بازگوییاش از دیدگاههایِ زیر دارایِ ساختارِ متفاوتی میباشد:
- به جایِ بنِ گذشته، بنِ نقلی میآید.
- مانندِ دیگر جاها (نگاه کنید به جستارِ ۱۳×ت.) در این جا نیز برایِ فعلپردازیِ بنِ نقلی، فعلهایِ پایه (و نه پسوندهایِ فعلپردازِ گذشته) به کار میروند.
فعلِ پایهیِ «است» /-æst/ به عنوانِ سازهیِ فعلپرداز میتواند از این بندهایِ فعلی افکنده شود.
برایِ نمونه:
هنگامی که به خانه میرفت (گذشتهیِ گزارشیِ روان) ، با برادرت رو به رو شد (گذشتهیِ گزارشیِ جهشی).
- گویا هنگامی که به خانه میرفته (گذشتهیِ بازگوییِ روان) ، با برادرت رو به رو شده (گذشتهیِ بازگوییِ جهشی).
من در دورهیِ ریاستم نمیخواستم (گذشتهیِ گزارشیِ روان) گامی برایِ همکارانم بر دارم.
- دشمنانِ من ادّعا میکنند که من در دورهیِ ریاستم نمیخواستهام (گذشتهیِ بازگوییِ روان) گامی برایِ همکارانم بر دارم.
دیروز که داشت به کبوترها غذا میداد (گذشتهیِ گزارشیِ پیشرو) تو را دید (گذشتهیِ گزارشیِ جهشی).
- بابک به من گفت که دیروز که داشته به کبوترها غذا میداده (گذشتهیِ بازگوییِ پیشرو) تو را دیده است (گذشتهیِ بازگوییِ جهشی).
حکایت کرد که چون از مدرسه به واسطهیِ بیمار بودن اخراج شده بوده است (پیشوازِ گذشتهیِ بازگویی) ، از آن جا که جوانی مستعد و کارکن بوده (پیشوازِ گذشتهیِ بازگویی) من شخصاً به او علاقهمند شده بودهام (پیشوازِ گذشتهیِ بازگویی).
مجتبی مینوی (سدهیِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)