رویکردِ تردیدی روند یا حالتی را بازگو میکند که گوینده صورت گرفتنِ آن را باور ندارد. فعلهایِ تردیدی در پارسی در جایگاههایِ زیر به چشم میخورند:
- در رشتهجملهسازی با فعلِ رویکردی (نگاه کنید به جستارِ ۱۸×۲×ث×آ. و ۱۸×۲×ث×ب.):
باید زودتر از اینها با او رو به رو میشدیم.
- در رشتهجملهسازی با بندِ شرط (نگاه کنید به جستارِ ۱۸×۴×ج.):
اگر میتوانست، ایران را با خاک یکسان میکرد.
- برایِ بیانِ آرزوهایِ محال یا مردّد (نگاه کنید به جستارِ ۱۸×۲×پ.):
ای کاش سر از خوابِ گران بر میداشت.
دلم میخواست میشد سری به او بزنیم.
- در گویشهایِ کهن، برایِ گزارشِ خواب:
چنین دید در خواب، کهاز پیشِ تخت
برستی یکی خسروانیدرخت
شهنشاه را دل بیاراستی
می و رود و رامشگران خواستی
ابا وی بر آن گاهِ آرام و ناز
نشستی یکی تیزدندانگراز
نشستیّ و میخوردن آراستی
می از جامِ نوشینروان خواستی
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
چنین دید گوینده یک شب به خواب
که یک جامِ می داشتی چون گلآب
دقیقی زِ جایی پدید آمدی
بر آن جامِ می داستانها زدی
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی
کهاز عکسِ رویِ او شبِ هجران سر آمدی
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
═╗ | پ. بندهایِ فعلیِ پیشوازِ گذشتهیِ تردیدی ↓ | |
آ. بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ تردیدیِ (ساده) ↓ ب. بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ تردیدیِ پیشرو ↓ |
||
═╝ | ت. بندهایِ فعلیِ دنبالهیِ گذشتهیِ تردیدی ↓ | |
═╗ | پ. بندهایِ فعلیِ پیشوازِ حالِ تردیدی ↓ | |
آ. بندهایِ فعلیِ حالِ تردیدیِ (ساده) ↓ ب. بندهایِ فعلیِ حالِ تردیدیِ پیشرو ↓ |
||
═╝ | ت. بندهایِ فعلیِ دنبالهیِ حالِ تردیدی ↓ | |
═╗ | بنـدهایِ فعلـیِ پیـشوازِ آینـدهیِ التزامـی | |
آ. بندهایِ فعلیِ آیندهیِ تردیدی ↓ | ||
═╝ | بنـدهایِ فعلـیِ دنبالـهیِ آینـدهیِ التزامـی |
آ. بندهایِ فعلیِ تردیدیِ ساده
بندهایِ فعلیِ تردیدیِ ساده برایِ همگیِ «زمانهایِ پایه» (گذشته، حال و آینده) ساختاری همسانی دارند.
به ویژه در گویشهایِ امروزی، الگوهایِ بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ گزارشیِ روان برایِ رویکردِ تردیدیِ ساده نیز به کار میروند (نگاه کنید به جستارِ ۱۴×۱×ب.):
اگر الاغ او را نمیدید (گذشته) ، شاید اصلاً توجّهی به او نمیکرد (گذشته).
بزرگِ علوی (سدهیِ سیزدهم و چهاردهم خورشیدی)
اگر نمیتوانستم (حال) ، داوطلب هم نمیشدم (حال).
اگر زرنگ بودم (حال) ، شاید سالِ آیـنده در کنکور شانسی داشتم (آینده).
در این جایگاه، بندهایِ فعلی از ریشههایِ فعلِ /bu/ (مصدرهایِ بودن /budæn/ و بدن /bodæn/) و /dɒʃ/ (مصدرِ داشتن /dɒʃtæn/) را میتوان با اداتِ پیشبستِ «می» /mi-/ هم آورد:
اگر زرنگ میبودم ، شاید سالِ آینـده در کنکور شانسی میداشتم.
چاکپیراهنی اگر میبود
به تو ای صبح مینمودم من
امیدِ اصفهانی (سدهیِ دوازدهم و سیردهم خورشیدی)
دل نهـادِ نفسِ جسم نمیشد صائب!
دلِ سرگشته اگر راه به جایی میداشت
صائبِ تبریزی (سدهیِ دهم و یازدهم خورشیدی)
در گویشهایِ کهن، بندهایِ فعلیِ تردیدیِ ساده را (برایِ بازشناختن از رویکردِ گزارشی) بیشتر با پسوندِ فعلپردازِ /-i/ به کار میبردهاند:
به جانِ او که گرَم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکشِ بندگانش آن بودی
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
من بنده را به شعر بسی دستگه نبود
زین پیش، ور نه مدحِ تو میگفتمی به جان
فرّخیِ سیستانی (سدهیِ چهارم و پنجم خورشیدی)
در این جا نکتههایِ زیر چشمگیر هستند:
- با پسوندِ فعلپردازِ /-i/ بیشتر از آوردنِ اداتِ پیشبستِ «می» /mi-/ خودداری کردهاند:
گر سر برون کردی مهش روزی زِ قرصِ آفتاب
ذرّه به ذرّه در هوا لیلیّ و مجنون آمدی
مولوی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
نزادی مرا کاشکی مادرم
نگشتی سپهرِ بلا بر سرم
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
اگر من پذیرفتمی تاج و تخت
نبودی تو را این بزرگیّ و بخت
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
کاش آنان که عیبِ من گفتند
رویت ای دلستان بدیدندی
سعدی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
گر آنها که میگفتمی کردمی
نکوسیرت و پارسا بودمی
سعدی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- این نکته چشمگیرست که پیش از این پسوندِ فعلپردازِ /-i/ نه تنها پسوندِ فعلپردازِ /-i/ (برایِ دومشخصِ مفرد)، بلکه حتّا پسوندِ فعلپردازِ /-am/ (برایِ یکمشخصِ مفرد) نیز حذف شده است:
اگر من نرفتی (یکمشخصِ مفرد) به مازندران
به گردن برآورده گرزِ گران
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
همه روز ماکان متأسّف بود که: «من طاهر بدیدی (یکمشخصِ مفرد) تا خدمتی کردمی.»
شمسِ قیسِ رازی (سدهیِ هفتم خورشیدی)
اگر من هراسان شدی (یکمشخصِ مفرد) در سخن
نماندی مرا در جهان هیچ بن
از دفترِ «تیمورنامه»یِ هاتفیِ خرگِردی (سدهیِ نهم و دهم خورشیدی)
- ضمیرهایِ داراییِ دستوریسازی شدهیِ جمع میتوانند در نقشِ پسوندِ فعلپردازِ تردیدی پیش از پسوندِ فعلپردازِ /-i/ به کار روند:
اگر شایستی، همه به یک بار برفتمانی (یکمشخصِ جمع) تا زود به خدمتِ شاه رسیدمانی (یکمشخصِ جمع) و این بندیان را با خود ببردیمی.
از دفترِ «سمکِ عیّارِ» فرامرزِ خداداد (سدهیِ ششم خورشیدی)
اگر بایستی، چون شما را ناسپاسی معلـوم شد، غوغا نکردتانی (دومشخصِ جمع).
نظامیِ گنجهای (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- پسوندِ فعلپردازِ /-i/ میتواند از بندهایِ فعلیِ حالِ گزارشیِ (ساده) نیز بندِ فعلیِ تردیدیِ ساده بسازد:
این تن اگر کم تندی /tænædi/، راهِ دلم کم زندی /zænædi/
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
مولوی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
با لبِ دمسازِ خود گر جفتمی /ʤoft-æmi/
همچو نی من گفتنیها گفتمی
مولوی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
باید که کارِ تو از این بهترستی /behtær-æsti/.
بلعمی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
بر خوانِ شیران یک شبی بوزینهای همراه شد
استیزهرو گر نیستی /nisti/، او از کجا، شیر از کجا؟!
مولوی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
چون دو رخِ او گر قمرستی /ɣæmær-æsti/ به فلک بر
خورشید یکی ذرّه زِ نورِ قمرستی /ɣæmær-æsti/
عنصریِ بلخی (سدهیِ چهارم و پنجم خورشیدی)
جهاندار اگر نیستی /nisti/ تنگدست
مرا بر سرِ گاه بودی نشست
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
کاشکی اندر جهان شب نیستی /nisti/
تا مرا هجرانِ آن لب نیستی /nisti/
دقیقی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
ب. بندهایِ فعلیِ تردیدیِ پیشرو
بندهایِ فعلیِ گذشته و حالِ تردیدیِ پیشرو در زبانِ پارسی ساختار همسانی دارند:
نه! اگر آن زمان که تو رسیدی داشت باران میآمد (حال)، ناودان دوباره سروصدا راه میانداخت.
نه! اگر الان داشت باران میآمد (حال)، ناودان دوباره سروصدا راه میانداخت.
همان گونه که نمونههایِ بالا نشان میدهند، الگوهایِ بندهایِ فعلیِ گذشتهیِ گزارشیِ پیشرو برایِ رویکردِ تردیدیِ پیشرو نیز به کار میروند (نگاه کنید به جستارِ ۱۴×۱×ت.). باید توجّه داشت که دو سازهیِ چنین بندهایِ فعلیای رویکردِ تردیدی دارند، و نه رویکردِ گزارشی.
پ. بندهایِ فعلیِ پیشوازِ گذشتهیِ تردیدی / پیشوازِ حالِ تردیدی
الگوهایِ پیشوازِ گذشتهیِ گزارشی در زبانِ پارسی برایِ بندهایِ فعلیِ پیشوازِ گذشتهیِ تردیدی و پیشوازِ حالِ تردیدی نیز به کار میروند (نگاه کنید به جستارِ ۱۴×۱×ج.):
اگر به خانه رسیده بود (پیشوازِ حال)، حتماً به من یک زنگی میزد.
اگر هنوز نمرده بود (پیشوازِ گذشته)، بیمارستان را خبر میکردم.
در این جایگاه، سازهیِ فعلپرداز بندِ فعلیِ گذشتهیِ تردیدیِ ساده است. برایِ همین میتواند در گویشهایِ کهن با پسوندِ فعلپردازِ /-i/ نیز پدیدار شوند:
اگر به دشمنی آورده بودندی، او را بیبنـد و زندان نداشتندی.
از دفترِ «سمکِ عیّارِ» فرامرزِ خداداد (سدهیِ ششم خورشیدی)
ت. بندهایِ فعلیِ دنبالهیِ گذشتهیِ تردیدی / دنبالهیِ حالِ تردیدی
بندهایِ فعلیِ دنبالهیِ گذشته و دنبالهیِ حالِ تردیدی با الگوهایِ دنبالهیِ گذشتهیِ گزارشی به دست میآیند (نگاه کنید به جستارِ ۱۴×۱×چ.):
اگر غذا داشت سر میرفت (دنبالهیِ گذشته)، حتماً برادرم متوجّه میشد.
اگر میخواست فاسد شود (دنبالهیِ حال)، حتماً بویِ بد میداد.