صفتِ کنشپذیر بندی صفتیست که بر این ویژگی دلالت کند که کنشی بر رویِ موصوفش انجام گرفته باشد.
آ. برساختنِ صفتِ کنشپذیر
صفتهای کنشپذیر در پارسی از بنِ فعلِ متعدّی به دست میآیند:
- از راهِ صفتشدنِ بنِ نقلی: گفته /goftæ/، بریده /boridæ/، نهاده /næhɒdæ/
- از بنِ حال:
- گاهگاهی از راهِ صفتشدن: پسند /pæsænd/
- با پسوندِ /-æ/: افشره /æfʃoræ/، تراشه /tærɒʃæ/
- گاهگاهی از ریشهیِ فعل با پسوندِ /-tɒr/: گرفتار /gereftɒr/
- گاهگاهی از بنِ گذشته از راهِ صفتشدن: پیوست /pæjvæst/
- گاهگاهی از بنِ اسمی:
- از راهِ صفتشدن: افزون /æfzun/، برین /borin/
چون برید و داد او را یک برین
همچو شکّر خوردش و چون انگبین
مولوی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- با پسوندِ /-æ/: نمونه /nemunæ/
- از راهِ صفتشدن: افزون /æfzun/، برین /borin/
- در گویشِ تاجیکی همچُنین از راهِ صفتشدنِ بنِ گمانی (نگاه کنید به نوشتهیِ فیروزهیِ امانوا در مجلهء زبانشناسی، پیاپیِ ۱۵ و ۱۶، رویهیِ ۷):
مکتوبِ دیروز نوشتگیِ /neveʃtægi/ من در بالایِ میزست.
صفتهایِ کنشپذیری که از زبانهایِ بیگانه آمده باشند نیز در پارسی در همین گروه جای میگیرند: متّهم /mottæhæm/، مشکوک /mæʃkuk/
ب. نشانبخشیِ صفتِ کنشپذیر
(نگاه کنید به جستارِ ۳×ت×آ×ب. نشانبخشیِ کنش و ۴×۲×ب. نشانبخشیِ صفتِ کنشگر.)
میتوان یک یا چند سازهیِ جمله را به عنوانِ نشان با صفتِ کنشپذیر همراه کرد. این روند پیروِ دستورهایِ زیرست. هر کدام از این دستورها نشـانگر یک مرحله است. در هر مرحله صفتِ کنشپذیری تازه به دست میآید، که میتواند با دستورِ بعدی بیشتر نشانبخشی شود:
- همنشانیِ پردازشیِ اداتِ فعلی با صفتهایِ کنشپذیری که برساختهیِ بنِ فعل باشند:
برگرفته /bær-gereftæ/
- همنشانیِ پردازشیِ بازبسته با صفتهایِ کنشپذیری که برساختهیِ بنِ فعل باشند:
بزرگکرده /bozorg-kærdæ/
- همنشانیِ پردازشیِ یکی (تنها یکی) از سازههایِ جمله با صفتهایِ کنشپذیری که برساختهیِ بنِ فعل باشند:
- نهاد:
خودکرده /xod-kærdæ/
کارِ خود گر به کَرَم باز گذاری حافظ!
ای بسا عیش که با بختِ خداداده /xodɒ-dɒdæ/ کنی
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
- قیدِ ابزار بدونِ برنهشت (به چهرهیِ بندِ اسمی):
دستنشانده /dæst-neʃɒndæ/
دوش رفتم به درِ میکده خوابآلوده /xɒb-ɒludæ/
خرقه تردامن و سجّاده شرابآلوده /ʃærɒb-ɒludæ/
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
- مفعولهایِ مستقیمای که بندِ اسمی با نمودِ شناختیِ ناشناسِ عام هستند (و نه بندِ برنهشتی با پسنهشتِ /rɒ/):
استفادهکرده /estefɒdæ-kærdæ/، آبداده /ɒb-dɒdæ/
- نهاد:
- قیدهایی که بندِ اسمی (و نه بندِ برنهشتی) باشند با پیوندِ دارایی به صفتِ کنشپذیر میپیوندند (با الگویِ ا[APا[NPصفتِ کنشپذیر] [Conمیانجیِ پیبستِ /-e/] [NPقید]]):
گفتهیِ دیروز [AP[AP/goftæ/ ] [Con/-je/] [NP/di-ruz/]]
- نهاد با پیوندِ دارایی به صفتِ کنشپذیر میپیوندند (با الگویِ ا[APا[NPصفتِ کنشپذیر] [Conمیانجیِ پیبستِ /-e/] [NPنهاد]]):
مخمورِ جامِ عشق [AP[AP/mæxmur/] [Con/-e/] [NP/ʤɒm-e eʃɣ/]] م، ساقی بده شرابی!
پر کن قدح! که بی مِی مجلس ندارد آبی
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
کشتهیِ عشقِ تو [AP[AP/koʃtæ/] [Con/-je/] [NP/eʃɣ-e to/]]
- همهیِ مفعولها (به جز مفعولِ مستقیم) و همهیِ قیدها میتوانند به عنوانِ نشان پیش یا پس از صفتِ کنشپذیر جای بگیرند. بدین گونه صفتِ کنشپذیر میتواند همزمان یک یا چند نشان به خود بگیرد:
بر هامون نهاده [AP[PP/bær hɒmun/] [AP/næhɒdæ/]]
نهاده بر هامون [AP[AP/næhɒdæ/] [PP/bær hɒmun/]]
برگرفته از دیوانِ شهریار با موافقتِ ناشر [AP[AP/bær-gereftæ/] [PP/æz divɒn-e ʃæhr-jɒr/] [PP/bɒ movɒfeɣæt-e nɒʃer/]]
با موافقتِ ناشر از دیوانِ شهریار برگرفته [AP[PP/bɒ movɒfeɣæt-e nɒʃer/] [PP/æz divɒn-e ʃæhr-jɒr/] [AP/bær-gereftæ/]]
از ویژگیهایِ زبانِ پارسی اینست که بنِ نقلی میتواند در همنشانیِ پردازشی جایِ خود را به بنهایِ زیر بدهد:
- بنِ گذشته:
آبرفت /ɒb-roft/، زراندود /zær-ændud/
آتشِ خشمِ تو برد آبِ منِ خاکآلود /xɒk-ɒlud/
بعد از این باد به کویِ تو رساند خبرم
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
همان روشنک را که دختِ منست
بدین نازکی دستپختِ /dæst-poxt/ منست
نظامیِ گنجهای (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
برخی از این صفتهایِ کنشپذیر بیشتر با پسوندهایِ توصیفی رواج دارند:
دمپختک /dæm-poxt/ + /-æk/ = /dæm-poxtæk/
- بنِ حال:
دخترپز /doxtær-pæz/، سگخور /sæg-xor/، آبپز /ɒb-pæz/، زجرکش /zæʤr-koʃ/، دستچین /dæst-ʧin/، دستکش /dæst-kæʃ/
همه را دید دستپرورِ /dæst-pærvær/ ناز
دست از آیینِ جنگ داشته باز
نظامیِ گنجهای (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
ای نظامی پناهپرورِ /pænɒh-pærvær/ تو!
به درِ کس مرانش از درِ تو!
نظامیِ گنجهای (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
باید توجّه داشت که در این جا به راستی جانشینیِ بنهایِ فعل روی میدهد، چون این بنهایِ گذشته و حال در پارسی بی همنشانیِ پردازشی صفتِ کنشپذیر نمیسازند.
این ساختارها را میتوان حتّا با سازههایِ دیگرِ جمله نیز به کار برد:
- قیدِ مکان: زیرنویس /zir-nevis/، سرنوشت /sær-neveʃt/
- قیدِ چگونگی: چرکنویس /ʧerk-nevis/