ضمیرهایِ تهی بر زیرمجموعهیِ تهی از مجموعهیِ مرجـع دلالت میکنند.
جستارها |
---|
آ. ضمیرِ تهی در نقشِ پردازه
نکتههایِ زیر در بارهیِ بندهایِ پردازهدارِ تهی چشمگیر هستند:
- بندهایِ پردازهدارِ تهی همواره نمودِ شناختیِ ناشناس دارند.
- بندهایِ پردازهدارِ تهی معمولاً نمودِ قطبیِ منفی دارند.
- بندهایِ پردازهدارِ تهی همواره سومشخص هستند.
- بندهایِ پردازهدارِ تهی معمولاً نمودِ شمارشیِ مفرد دارند.
- چنین بندهایِ پردازهداری میتوانند به چهرهیِ ساده یا با پردازهیِ شناختیِ /-i/ بیایند.
ضمیرهایِ تهیِ زیر میتوانند به عنوانِ پردازه بندهایِ اسمی را همراهی کنند:
- هیچ /hiʧ/:
او از هیچ سازمانی /hiʧ sɒzmɒn-i/ پول نمیگیرد.
هیچ خبری /hiʧ xæbær-i/ از او نیست.
هیچ چیز /hiʧ ʧiz/ باعثِ ناامیدیِ من نمیشود.
هیچ کس /hiʧ kæs/ نیست که در کویِ تواش کاری نیست
هر کس آن جا به طریقِ هوسی میآید
حافظ (سدهیِ هشتم خورشیدی)
هیچ بلبل /hiʧ bolbol/ نداند این دستان
هیچ مطرب /hiʧ motreb/ ندارد این آواز
سعدی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
گفت: «بدانید ما هیچ زن /hiʧ zæn/ از او نداریم و نبردهایم.»
نظامیِ گنجهای (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- در گویشهایِ کهن، ایچ /iʧ/:
به زابل نبد ایچ زورآزمای /iʧ zur-ɒzmɒj/
که آن چرخ کردی بزهسر گرای
اسدیِ توسی (سدهیِ چهارم و پنجم خورشیدی)
نه از لبِ تو شدهست ایچ عاشقی /iʧ ɒʃeɣ-i/ مأیوس
نه از مؤیدِ دین هیچ سائلی محروم
سوزنیِ سمرقندی (سدهیِ ششم خورشیدی)
- همچنین در گویشهایِ کهن هر /hær/:
مر او را به هر بوم /hær bum/ دشمن نماند
بدی را به گیتی نشیمن نماند
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
به لشکر چون او نامداری نبود
به هر جای /hær ʤɒj/ چون او سواری نبود
فردوسی (سدهیِ چهارم خورشیدی)
در کاربردِ بندهایِ پردازهدار با ضمیری تهی در پارسی، نکتههایِ زیر چشمگیر هستند:
- بندِ پردازهدارِ هیچ جا /hiʧ ʤɒ/ میتواند هستهیِ پیوندِ بخشی شود و با پیوستههایِ بخششدنی بیآید (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۴×ت×ب.):
هیچ جایِ دنیا /hiʧ ʤɒ-je donjɒ/
- اگر چنین بندهایِ پردازهداری به اغراق به زیرمجموعههایِ «ناچیز» مجموعهیِ مرجـع دلالت کنند، نمودِ قطبیِ مثبت دارند:
و گر هیچ خویِ بد آرد پدید
به سانِ پدر سرش باید برید
فردوسی (سدهیِ چهارمِ خورشیدی)
گر هیچ سخن گویم با تو زِ شکر خوشتر
سد کینه به دل گیری، سد اشک فرو باری
منوچهریِ دامغانی (سدهیِ پنجم خورشیدی)
- در گویشهایِ کهنِ پارسی، چنین بندهایِ پردازهداری را با نمودِ شمارشیِ جمع نیز آوردهاند:
هرگز هیچ پادشاه را که مالکرقابِ امم بودهاند …
جوینی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
ب. ضمیرِ تهیِ اسمی
در زبانِ پارسی، بندهایِ اسمیِ زیر (که همواره سومشخصِ مفرد هستند) برایِ جانشینیِ بندهایِ پردازهداری به کار میروند که ضمیرِ تهی دارند. این ضمیرهایِ تهیِ اسمی نیز با نمودِ شناختیِ ناشناس و معمولاً دارایِ نمودِ قطبیِ منفی هستند:
- ضمیرهایِ تهیِ اسمیِ عمومی:
این ضمیرهایِ تهی میتوانند برایِ پدیدههایِ جاندار و بیجان بیآیند:
- بندِ پردازهدارِ هیچ یک /hiʧ jek/
(= ا[DetPا[NPضمیرِ تهیِ هیچ /hiʧ/] [NPشمارهیِ سادهیِ «یک» /jek/]]) - بندِ پردازهدارِ هیچ کدام /hiʧ kodɒm/
(= ا[DetPا[NPضمیرِ تهیِ هیچ /hiʧ/] [NPضمیرِ پرسشیِ «کدام» /kodɒm/]])
همان گونه که گفته شد، ضمیرهایِ تهیِ اسمی همواره سومشخصِ مفرد هستند. ولی نمودِ شمارشی و شخصیّتیِ گزاره پیروِ مجموعهیِ مرجـعِ ضمیر میباشد و به این گونه میتواند ناهمنوازیِ فعلیِ شمارشی و شخصیّتی پدید بیاورد (نگاه کنید به جستارِ ۳×۱×ب. و ۳×۳×ب.):
هیچ یک نایِ حرف زدن نداشتید (دومشخصِ جمع).
هیچ کدام تمایلی به این کار نداریم (یکمشخصِ جمع).
هیچ کدام از ایشان سـببِ مشاهدهیِ غضبِ سلطان به تکلّفِ مصلحتِ او زبان نمیدادند (سومشخصِ جمع).
میتوان گزاره را به صورتِ همنواز (سومشخصِ مفرد) به کار برد، به این شرط که از گفته نمودِ شخصیّتیِ مجموعهیِ مرجـع مشخّص باشد (نگاه کنید به جستارِ ۷×۸×ب. و ۷×۱۱.):
هیچ یک از شما توانِ رو به رویی با او را ندارد!
از ما ایرانیان هیچ کدام با او گفتگو نکرده.
- بندِ پردازهدارِ هیچ یک /hiʧ jek/
- برایِ بیجانان:
- ضمیرِ تهیِ اسمشدهیِ هیچ /hiʧ/:
پس بگفتند پند و هیچ نگفت
میکشیدند و او دگر میخفت
اوحدیِ مراغهای (سدهیِ هفتم و هشتم خورشیدی)
- بندِ پردازهدارِ هیچّی /hiʧ ʧi/
(= ا[DetPا[NPضمیرِ تهیِ هیچ /hiʧ/] [NPضمیرِ پرسشیِ «چی» /ʧi/]]):دیگر هیچّی برایم باقی نمانده.
- ضمیرهایِ تهیِ اسمیِ زیر در گویشهایِ کهن:
- ضمیرِ تهیِ اسمشدهیِ ایچ /iʧ/:
دروغ ایچ مسگال! از ایرا دروغ
سویِ عاقلان مر زبان را زناست
ناصرخسرو (سدهیِ چهارم و پنجم خورشیدی)
- بندِ صفتیِ اسمشدهیِ هیچی /hiʧi/ (= از چسباندنِ پسوندِ /-i/ به ضمیرِ تهیِ هیچ /hiʧ/):
هیچ بودی، هیچ خواهی شد، هماکنون هیچ باش!
زآن که گر هیچی نگردی تو زِ هیچی کم شوی
عطّارِ نیشابوری (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- چی /ʧi/:
مرغ جایی رود که چینه بود
نه به جایی رود که چی نبود
سعدی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- ضمیرِ تهیِ اسمشدهیِ ایچ /iʧ/:
- ضمیرِ تهیِ اسمشدهیِ هیچ /hiʧ/:
- بندِ پردازهدارِ هیچ کی /hiʧ ki/
(= ا[DetPا[NPضمیرِ تهیِ هیچ /hiʧ/] [NPضمیرِ پرسشیِ «کی» /ki/]]) برایِ کسان:هیچ کی نمیتواند جایِ خالیِ او را پر کند.
- بندِ پردازهدارِ هیچ کجا /hiʧ koʤɒ/
(= ا[DetPا[NPضمیرِ تهیِ هیچ /hiʧ/] [NPضمیرِ پرسشیِ «کجا» /ki/]]) برایِ جاها:او را نتوانستم هیچ کجا گیر بیاورم.
نکتههایِ زیر در به کار گیریِ این ضمیرهایِ تهی در پارسی به چشم میخورند:
- همهیِ ضمیرهایِ تهی به جز هیچ یک /hiʧ jek/ میتوانند هستهیِ پیوندِ بخشی شوند (نگاه کنید به جستارِ ۱۰×۴×ت×آ. و ۱۰×۴×ت×ب.):
هیچ کدامِ ما /hiʧ kodɒm-e mɒ/ با او گفتگو نکرده.
هیچ کجایِ دنیا /hiʧ koʤɒ-je donjɒ/ خانهیِ آدم نمیشود.
- ناهمنوازیِ قطبیِ فعلی که در بیشترِ زبانهایِ هند و اروپایی رایجست در ادبیّاتِ پارسی گاهگاهی (و ای بسا تنها در تنگنایِ شعری) با ضمیرهایِ تهیِ اسمی به چشم میخورد:
مگر میرفت استادِ مهینه
خری میبرد، بارش آبگینه
یکی گفتش که: «بس آهستهکاری
بدین آهستگی بر خر چه داری؟»
«چه دارم؟» گفت: «دل پُرپیچ دارم
که گر خر میبیفتد هیچ دارم»
عطّارِ نیشابوری (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
- این ناهمنوازیِ قطبی را نباید با آن حالت اشتباه گرفت که ضمیرهایِ تهی اسمی به اغراق به پدیدهای «ناچیز» دلالت کنند، و نمودِ قطبیِ مثبت بگیرند:
این همه گفتیم، لیک اندر بسیچ
بی عنایاتِ خدا هیچیم، هیچ
مولوی (سدهیِ ششم و هفتم خورشیدی)
مرا در شعر گویی هیچ کس داشت
پس آن گه هیچ کس را داد هیچی
سوزنیِ سمرقندی (سدهیِ ششم خورشیدی)